تکنیک آواز
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

تکنیک آواز خوانی (۱)

 

فن یا تکنیک آوازخوانی چیست؟ عبارت است از تسلط بر تنفس صحیح، داشتن

حنجره ای کاملا آزاد ، قدرت به کارگیری آگاهانه حفره های تشدید صوت،

مهارت در تلفظ   دقیق کلمات و چالاکی عضلات مربوط  به آن و رابطۀ آنها

با تنفس و قدرت شنوایی  دقیق اصوات و ادای صحیح آنها.

هنرمند کسی است که بتواند فن هنری را که آموخته است با استعدادها و

قدرت خلاقه خود در هم آمیزد تا حقیقتی  را که برای گفتن دارد به بهترین و

مناسبترین وجه  بیان کند.  تکنیک آواز عبارت است از تسلط بر فن

آوازخوانی ودر مورد هنرمند آوازخوان به کارگیری این فن برای بیان

احساسات نهفته در یک آواز و به گونه ای آفرینش دوبارۀ آن هنگام خواندن.

از تعریف بالا می‌توان این نتیجه را گرفت که پرورش خواندن عبارت است

از انجام دادن تمرینهایی هدفمند، جدا از یادگیری یک ترانه یا گوشه های

یک دستگاه  یا تصنیف برای فراگیری تنفس صحیح، آزادسازی صدا از هر

گونه تنش مزاحم و بازدارنده، قوی کردی و متحرک کردن عضلات مربوط

به گفتار ، پرورش شنیدن صحیح اصوات و ادای دقیق و تمیز آنها.

بیشتر دست اندرکاران موسیقی ایرانی خصوصا خوانندگان و آموزگاران

آواز ایرانی بر این گمانند که یا صدایی تحریر دارد یا ندارد. این طرز تفکر

باعث شده است که خواندن آواز تنها در انحصار عده ای معدود که فقط این

آموزگاران صلاحیت آنها را تشخیص  می‌دهند باقی بماند و افراد دیگر با

این باور که صدایی انعطاف ناپذیر و بدون تحریر دارند ، چیزی که به گمان

این آموزگاران غیر قابل علاج است، از یادگیری این هنر والا محروم بمانند.

این آموزگاران به خود زحمت پرداختن به  نکات زیر را نمی‌دهند:

چرا صدایی تحریر دارد و صدایی دیگرتحریر ندارد؟ چرا  صدایی نرم و

متحرک و پرانعطاف است و صدایی دیگر سفت و پرتنش؟ چرا یک صدا

با ظرافت و مهارت  قادر به اجرای  تحریرهای موسیقی ایرانی است و

صدایی دیگر با ظرافت و مهارتی کمتر؟  و اصولاً امکان رسیدن به انعطاف و

ظرافت در اجرای تحریرها برای صدایی که این توانایی را به طور طبیعی

ندارد یا به طور محدود آن را دارا است وجود دارد یا نه؟

باید بدانیم که اصولا شرایط طبیعی برای تمام کسانی که از سلامت حنجره 

برخوردارند برای آموختن و پرورش خواندن موجوداست، ساده تر گفته  شود

قدرت خواندن به طور طبیعی و مادرزادی به هر انسانی داده شده است.

چنانچه ارگان آواز را نیز مانند یک ساز مجسم کنیم که در بدن ما قرار دارد

اجزای اصلی تشکیل دهنده آن عبارتند از: دستگاه تنفس، دستگاه صوتی یا

حنجره که منبع تولید صدا می‌‌باشد، حفره های تشدید صوت و اندام گفتار.

این مجموعه که از قسمت زیرین ماهیچه های شکم شروع و تا بالای کام

ادامه میابد تنها با وحدت و عملکرد هماهنگ خود ارگان آواز را تشکیل میدهند.

دستگاه تنفس شامل: ماهیچه های شکم ،قفسۀ سینه ـ که خود شامل  پردۀ دیافراگم،

دنده هاو ماهیچه های بین آنها، ششها، نای و قسمتی از ستون فقرات و

ماهیچه های پشت است .

دستگاه صوتی یا حنجره که شامل تارهای صوتی و استخوانها و غضروف های

مربوط به آن است در میان گروهی از ماهیچه ها که آن را میان خود نگاه

داشته اند در بالای نای به اصطلاح آویزان است.

مهمترین حفره های تشدید صوت دهان و حفره بینی و سینوسها هستند علاوه

بر آن حلق و قفسه سینه نیز خود تا حدودی به تشدید صدا کمک می‌کنند.

اندام گفتار مجموعه ای است از ماهیچه های کوچک و بزرگ آرواره ها،

لبها، زبان و کام  که برای شکل گیری صامت ها و مصوت ها بکار گرفته می‌شوند.

یادآوری می‌کنم در این مقاله  از پرداختن به جزییات خودداری می‌شود و به

معرفی کلی ارگان آواز بسنده شده است.

انعطاف ناپذیری وپرتنش بودن صدا به ضعف کلی بدنی و قدرت و  انرژی

اندک ماهیچه‌ها  بخصوص ماهیچه‌های مربوط به ارگان آواز بازمی‌گردد. هر

ماهیچه ای از بدن که مرتباً به کار گرفته نشود به تدریج قدرت خود را از دست

می‌دهد و ضعیف می‌شود، این قانون برای ماهیچه‌های ارگان آواز نیز صادق

است. به عبارتی پرورش خواندن به تدریج ماهیچه‌های مربوط به آن را که به

مرور زمان به دلیل به کارنگرفتن  قوت خود را  از دست داده‌اند باردیگر قوی

وچالاک کرده و ازتنش ها آزاد می‌کند تا حنجره بتواند عملکرد طبیعی و زنده‌ای

را که در خود نهفته دارد بدون مزاحمت انجام دهد. 

تمرین های بی هدف، بی جا و ناهماهنگ با توانایی ها و نیازها نه تنها در

پرورش صدای هنرجو بی تاثیرند بلکه در بیشتر موارد خود باعث تنش و

سفتی عضلات می‌گردند. لذا  توصیه می‌شود پرورش خواندن را نه به صورت

گروهی بلکه به گونه انفرادی بکاربندیم چون تمرینی که برای یک هنرآموز

ضروری است شاید برای دیگری بیهوده باشد.

وسعت صدای هر فرد بسته به ساختمان حنجرۀ او به طور طبیعی تعیین گردیده

است و فقط در این محدوده هر صدا می‌تواند با حداکثر توانائی و تحرک خود

طبیعی ترین و خوشایندترین کیفیت و طنین را دارا باشد. هر گونه سعی خواسته

یا ناخواسته برای نادیده گرفتن این پدیدۀ طبیعی باعث ایجاد تنش و نهایتاً صدمه

دیدن صدا می‌گردد. تقسیم کردن صدای انسانها فقط به دو گروه صدای زنانه و

صدای مردانه روش دقیقی نیست، زیرا نزد هر یک از این دو گروه تقسیمات

فرعی دیگری نیز وجود دارند ( برای نمونه صدای زنانه که به طور کلی به

سه گروه صدای زیر ،میانی و بم زنانه تقسیم می‌گردد) . بعلاوه باید میان صدای

بزرگسالان با کودکان و نوجوانان تفاوت قائل شد. تمرینها یا حتی روشی که

برای آموزش صدای بزرگسالان در نظر گرفته می‌شوند در بیشتر مواقع  برای

صدای لطیف و حساس کودکان و جوانان مناسب نیستند زیرا آمادگی کودکان

برای تقلیید بی چون و چرا، حتی از روش خواندن اشتباه آموزگاران، آنها را

از گزند آسیب های جدی و غیر قابل علاج مصون نگاه نمی‌دارد.

آموختن تنفس صحیح اولین قدم در راه پرورش صداست. تنها با تنفس صحیح

است که حنجره عکس العمل سالم نشان داده و آماده برای خواندن می‌شود.

کیفیت تنفس وپرانرژی بودن یا نبودن آن تعیین کنندۀ برد،نفوذ و قدرت  صدا است.

تنفس صحیح و آگاهی بر رابطۀ آن با عملکرد سالم دستگاه صوتی برای سلامتی

و پرورش صدا ی خوانندگان یا کسانی که بکارگیری صدا جزئی از حرفه‌شان

میباشد، مانند هنرپیشه‌ها ، آموزگاران و گویندگان ، ضروری است.

تمرین های مربوط به گفتاربرای قوی و ماهر کردن، سرعت عمل بخشیدن و

تحت کنترل درآوردن عضلات مربوط به آن است. حرکاتی که برای ادای

واژه ها صورت می‌گیرند بایستی بسیار ظریف ومتمرکز در محوطۀ کوچکی

در قسمت پیشین دهان باشند. ادای واژه ها در قسمت پسین دهان، حلق ، گلو و

به کارگیری بیش از حد آرواره ـ چیزی که نزد بیشتر خوانندگان آواز ایرانی

مشاهده می‌شود ـ نه تنها تلفظ روشن و واضح آنها را مشکل می‌کند بلکه باعث

ایجاد مزاحمت و تنش در ماهیچه های نگاهدارنده حنجره شده و طبعا عملکرد

آزاد آن را مختل کرده و در نتیجه سدی خواهد بود برای ادای نرم و ماهرانۀ

ظرائف آواز ایرانی. هر گونه تنش در ناحیۀ لبها، دهان، آرواره، کام و قسمت

پسین زبان و حلق حتی اگر ناچیز هم باشدنه تنها تحرک صدا را ، بلکه طنین آن

را  نیز محدود می‌کند و از آزادی آن می‌کاهد.

بنابراین هدف از تلاش برای تسلط بر  فن آوازخوانی چیزی نیست به جز

آزاد کردن  تدریجی صدا و ارگان آواز از هر گونه تنش بازدارنده ، قوت

بخشیدن به ماهیچه های مربوط به آن و رسیدن به صدایی رسا ،باز ، پرتحرک ،

سرزنده و پراحساس با توانایی برانگیخته شدن حساس، که با حداکثر توانایی خود

ـ بدون نشانه های فرسودگی ـ سالهای زیادی امکان کاربرد زندۀ آن برجای بماند.

در حقیقت در یک روند صبورانۀ جستجو در خود، انسان صدای حقیقی خود را

که در خود نهفته دارد به تدریج کشف می‌کند و آن را از بند رها می‌سازد.





:: بازدید از این مطلب : 382
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : شنبه 6 اسفند 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: